وحشت طالبی دریچه دیگری از حیات اجتماعی را بر روی دختران بست

وحشت طالبی دریچه دیگری از حیات اجتماعی را بر روی دختران بست

در حالی که اپوزیسیون آمریکا پرورده فاسد و غیره و در عین حال بسیاری از نیروهای دموکرات و حتی تعدادی از چپ ها، امید کاذب تغییر وضعیت کنونی را به «مهربان شدن» غرب  در بین مردم اشاعه می دهند، و عملاً شرایط ذهنی و آگاهی مردم را که باید خود تغییر دهنده اوضاع باشند، به نحوی ضعیف و یا مانع می گردند، رژیم جنایتکار طالبی که بقای خود را در اهمیت منطقوی و جهانی کشور گره زده است، با توجه به سیاست های کشورهای منطقه که ممانعتی برای رژیم طالبی ایجاد نمی کنند ، درجه اعمال استبداد و فاشیسم خود را هرچه بیشتر و برهنه تر می گرداند. آزادی های مدنی و عنعنوی که تقریباً بیشتر از صد سال در افغانستان سابقه داشته، هر چند از طرف رژیم های پرچم و خلق و جهادی و رژیم دست نشانده آمریکا ضربه های سختی خورده است ، اما با وجود آن هنوز برقرار بوده که اینک از طرف رژیم طالبی با حرکت قدم به قدم برچیده می شود. آماج اصلی این رژیم فاشیست ، زنان اند.  این وضعیت چنین تصوری را بار می آورد که گردانندگان تعیین کننده این نظام مردانه و ضد بشری  ، از دامن خوکان تولد شده باشند نه از دامن زنان وطن . جنون ضد زن طالبان تا آنجا  پیش می رود که می خواهند زنان کشور را با فقر و گرسنگی و بیماری، زنده به گور کنند. دروغی که برای جامعه عربستان قبل از اسلام سر هم بافته اند که در عصر «جاهلیت» زنان زنده به گور می شدند و گویا اسلام زنان را از سنت زنده بگور کردن ، دوران «جاهلیت» رهانیده است ، اینک در دهه سوم قرن بیست و یکم ، از طرف خود منادیان اسلام واقعیت می یابد. این نوع زنده به گور کردن بسیار خطرناک تر و سیستماتیک تر از آن نوع زنده به گور کردن های است، که بصورت تک تک و اینجا و آنجا صورت می گرفته است. زیرا حتی در موجودیت واقعیت آن زنده به گور کردن دوران «جاهلیت» شک و تردیدهایی جدی وجود دارد. اگر زنان زنده به گور می شدند ، پس این تولید نسل چگونه صورت می گرفته است. تا حدی که مردان پس از آن می توانستند چهار زن و حتی تا ده زن داشته باشند. اما آنچه از زنده به گور کردن دوران «جاهلیت» یاد می شود، اینک به هزاران مرتبه بد تر در زمان ما از طرف طالبان و همفکران شأن در پاکستان و ایران و غیره جا ها صورت می گیرد. در واقع سیاست های ضد زن از طرف طالبان یک پروسه آرام جنوساید جنسیتی با اشکال و شیوه های مختلف و پوشیده است. طالبان به عنوان یک گروه دارای اجزا و بخش های گوناگون هم‌اکنون با مراجعه به سطح فکری عقب مانده ترین بخش های خود ، می خواهند ، جناح های مزاحم و عملگرای درونی خود را از میدان قدرت به دور نگهدارند. طالبان در اکثریت موارد با هم ، هم اندیشه اند. اما عده‌ای از آن‌ها بقای خود را در تعامل با شرایط بین اللملی و واقعیت های تغییر یافته درون جامعه افغانستان می بینند. ولی هسته اصلی و رهبری طالبان با تکیه بر عقب مانده ترین ذهنیات طالبی بقای خود را در تحجر هر چه بیشتر جستجو می کنند. آنچه برای مردم و مخصوصاً زنان افغانستان مطرح است این است که نباید بر هیچ جناح درون طالبان امید ببندند. همانطور  که به کشورهای غرب و شرق نباید امیدوار باشند. مردم و مخصوصاً زنان فقط با مبارزه مدنی فردی و جمعی خود می توانند ، فضای مبارزه سیاسی  تا سرنگونی رژیم طالبان را ، فراهم کنند. مثل حرکت درخشان امروز دختران در هرات. خود سانسوری مردان و زنان و خود را به شکل و شمایل طالبان در آوردن ، برای خلاصی از مضرات طالبان ، اگر از نظر لحظه ای ، فایده مند  باشد ، از نظر دراز مدت سبب تقویت فرهنگ طالبی می شود. فعالان سیاسی بیشتر از این که خود را به تدارک جنگ های فیسبوکی مشغول دارند ، با هر امکانی که دارند اگر بتوانند زنان و دختران و مردان را به تظاهرات ، نمایشات و اعتصابات و انواع اعتراضات دیگر زیر شعار «کار می خواهیم »، «شما سبب گرسنگی ما هستید» ، «مکتب می خواهیم » ، «امر بالمعروف را نمی خواهیم », «دشمنی تان را با زنان بس کنید » و غیره را ، تشویق کنند، زمینه را برای رشد و تقویت جنبش مردمی تا به  گسترش خواست سرنگونی رژیم طالبان که به خواست اقشار میانی و فرودست مردم تبدیل گردد، مساعد خواهد کرد. محروم کردن دختران از تحصیل در بخش های صحت نشان داد که طالبان هرگز به گشایش فضای اجتماعی بر نمی گردند و فقط سعی دارند ، تا آنجا که ممکن است همه ازادی های مدنی و عنعنوی و همچنان آزادی های سیاسی محدودی را که هنوز نتوانسته اند،  مهار کنند، با مشت آهنین در هم بکوبند. نه امید به اصلاح رژیم طالبی و نه امید به سر غیرت آمدن «جامعه بین اللملی » همه و همه زمان را در خدمت تقویت رژیم طالبان قرار می دهد. گشودن کوچک ترین فضا های اعتراضی را که در آن خود مردم مستقیم سهم داشته باشند، به مراتب کارا تر از «جبهات جنگی» مجعول و مجهول خواهد بود. رژیم طالبی با «اقتصاد محوری» خود فقط در صدد تقویت پایه های مادی نظام خود می باشد. اینکه قوانین اجتماعی «خواستن» را معادل «توانستن» نمی گرداند و نتیجه شاید بر خلاف خواست اراده کنندگان قرار گیرد ، به هیچ‌وجه  نیت سیاه طالبان را منتفی نمی سازد. رژیم طالبان بسوی نهایت سیاهی و سلب حقوق انسانی زنان و مردان، نفی و مهار آزادی های مدنی و حتی آزادی های عنعنوی پیش می رود و آخرین نشانه های آزادی سیاسی را نیز نابود، می کند. در چنین وضعیتی فعالان سیاسی باید بدانند که هیچ معجزه ی از بیرون نمی تواند این رژیم را حداقل در شرایط کنونی از پا بیاندازد. اما این رژیم با وجود ظاهر قوی خود، هر روز و در هر گام گور خود را به دست خود و مردم در حال کندن است. اگر مردم به امید های واهی دل نبندند و متوجه قدرت خود گردند، این دیوار گلین هر قدر نیرومند باشد ، در برابر سیلاب بیداری و خشم شأن ویران خواهد شد.

Bookmark the permalink.

© 2021 ، روشنگران همه حقوق محفوظ است.