جنگ اوکراین:قسمت نخست

جنگ اوکراین:قسمت نخست

ترجمه بخشی از یک مقاله، راجع به جنگ اوکراین

قسمت نخست:

ترجمه: ودود جوشان

جنگ اوکراین:

موضع طبقاتی انترناسیونالیستی –

بیانیه گرایش بین المللی مارکسیستی

اولین قربانی جنگ حقیقت است. این موضوع در مورد مداخله نظامی روسیه در اوکراین نیز صادق است. مارکسیست ها باید بتوانند غبار دروغ و تبلیغات جنگی را از روی واقعیت[ جنگ اوکراین] پس زده، دلایلی واقعی ای را که در پشت این درگیری وجود دارند، واکاوی کنند. این را که چه چیزی باعث این درگیری شده؛ منافع واقعی ای طرف های مختلف درگیر، که در پشت بهانه ها و توجیه گری ها پنهان اند، چه است. مهمتر از همه، این کار باید از نقطه نظر منافع طبقه کارگر جهانی در نظر گرفته شود.

ما در حالی که با مداخله ی روسیه در اوکراین مخالف هستیم، مخالفت خود را به دلایل خودمان، که در اینجا توضیح خواهیم داد، انجام می دهیم. مخالفت ما هیچ ارتباطی با داد و فریاد شرم آوری رسانه های خود فروخته ندارد. ناگفته نماند که اولین وظیفه ی ما افشای دروغ های نفرت انگیز و ریاکارانه ی آمریکا و امپریالیسم غرب است. آنها جار می زنند که تهاجم روسیه به اوکراین را به این دلیل محکوم می کنندکه «حاکمیت ملی» و «قوانین بین‌المللی» را نقض می‌کند.

از این گفته ها بویی بد ریاکاری می آید. امپریالیسم آمریکا و چاپلوسان اروپایی اش دقیقاً کسانی هستند که تاریخ خونین طولانی ای در نقض حاکمیت ملی، و به اصطلاح قوانین بین المللی دارند. آنها در تعقیب اهداف امپریالیستی خود، هرگز از بمباران و حمله به کشورهای مستقل (عراق)، کشتار غیرنظامیان (ویتنام)، سازماندهی کودتاهای نظامی فاشیستی (شیلی) و ترورهای سیاسی (آلنده، لومومبا) خودداری نکرده اند. گویا واپسین مردم روی زمین هستند که حق دارند در مورد فضیلت های صلح، دموکراسی و ارزش های انسان دوستانه سخنرانی کنند.

تمام ادعا های مربوط به خودمختاری اوکراین با این واقعیت در تناقض قرار دارند که این کشور از زمان پیروزی جنبش یورومیدان در سال ۲۰۱۴، تحت سلطه ی فزاینده ی ایالات متحده بوده است. تمام اهرم های کلیدی قدرت اقتصادی و سیاسی در دست الیگارشی فاسد، و دولت آن است که به نوبه خود دست نشانده ی امپریالیسم آمریکا و بازیچه ای در دستان آن است.

صندوق بین المللی پول است که سیاست های اقتصادی اوکراین را دیکته می کند و سفارت ایالات متحده نقشی کلیدی ای در تشکیل دولت های اوکراین دارد. در واقع، جنگ امروز، تا حد زیادی درگیری آمریکا و روسیه است که در خاک اوکراین در حال انجام است.

تجاوز ناتو

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه در عرصه بین المللی به شدت تضعیف شد. با وجود تمام وعده‌های که برخلاف آن داده شده است، امپریالیسم ایالات متحده از این واقعیت استفاده کرده، به سمت شرق پیش رفت و ناتو را تا مرزهای روسیه گسترش داد.

در این شرایط، امپریالیسم ایالات متحده با مردانی که در واشنگتن دم از «نظم نوین جهانی» می زدند، خود را قادر مطلق فکر می کرد. با این حال، در حوزه های نفوذ شوروی سابق، مانند یوگسلاوی و عراق، مداخله کرد. روسیه که از جنگ ناتو علیه صربستان خود را تحقیر شده میپنداشت، باید از آن رنج می برد. به ادامه ی آن، برای روی کار آمدن دولت های طرفدار غرب، یک سلسله انقلاب‌های رنگی(*) صورت گرفت. همچنان، می توان از جابجایی سربازان در شرق اروپا، همراه با تمرینات نظامی در نزدیکی مرزهای روسیه؛ و تحریکات بیشمار دیگر یاد کرد.

اما از آنجایی که همه چیز حد و مرزی دارد، وضعیت به نقطه ای رسید که طبقه حاکم روسیه، که پوتین از منافع آن نمایندگی می کند، گفت: دیگر کافیست. این شرایط در سال ۲۰۰۸، با جنگ در گرجستان که می خواست به ناتو بپیوندد، به وجود آمد. روسیه با بهره گیری از این واقعیت که امپریالیسم آمریکا در عراق به بن بست رسیده بود، جنگ کوتاه و شدیدی را علیه گرجستان به راه انداخت و ارتش این کشور را (که توسط ناتو آموزش و تجهیز شده بود) نابود کرد، و سپس با تأمین نقاط حمایتی در جمهوری های آبخازیا و اوستیای جنوبی، که از گرجستان جدا شده بودند، عقب نشینی کرد.

سقوط یورومیدان دولت یانوکوویچ در اوکراین – این بار در مرز تاریخی روسیه، نشان دهنده تقویت بیشتر منافع ایالات متحده و ناتو بود. با این اقدام، که بیش از حد تحریک آمیز بود، روسیه در سال ۲۰۱۴ با الحاق کریمه – که اکثرا ساکنان آن جمعیت روسی زبان هستند و محل استقرار ناوگان دریای سیاه نیروی دریایی روسیه، در سواستوپل است، واکنش نشان داد. روسیه، همچنین به شورشیان در جنگ داخلی بین مردم روسی زبان دونباس و رژیم ملی گرای راست در کیف، کمک نظامی کرد. غرب در این باره اعتراض کرد، و تحریم ها را به اجرا گذاشت، اما این تحریم ها عواقب جدی ای برای روسیه در بر نداشت.

در سال ۲۰۱۵، پس از آنکه مشخص شد، ایالات متحده برای اعزام نیروی زمینی در سوریه آمادگی ندارد، روسیه به جانبداری از اسد در سوریه مداخله کرد و نتیجه جنگ داخلی را به نفع او تعیین کرد. سوریه برای روسیه مهم بود زیرا تنها پایگاه دریایی او در دریای مدیترانه را در خود جای داده بود. پیامد آن شکست جدی برای امپریالیسم آمریکا در منطقه ای بود که برای آنها اهمیت استراتژیک داشت.

اکنون که آمریکا به تازگی در افغانستان شکست تحقیر آمیزی را متحمل شده، پوتین برای اعاده ی دوباره ی قدرتی روسیه، فرصت دیگری را احساس کرده است. روسیه بر عکس شکست آمریکا در افغانستان، توانست در جنگ آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰، برای صلح میانجیگری کند. همچنان، در ۲۰۲۰-۲۰۲۱، برای حمایت از لوکاشنکا در بلاروس مداخله کرد. و سپس در آغاز سال ۲۰۲۰-۲۰۲۱، در قزاقستان مداخله نظامی موفقانه کرد.

تشدید تحریکات ناشی از دولت زلنسکی نقش مرگباری داشت. پس از سرنگونی یانوکوویچ در سال ۲۰۱۴، دولت اوکراین مسائل مربوط به عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا را مطرح کرد. سپس در سال ۲۰۲۰ این امر در قانون اساسی گنجانده شد. در سال ۲۰۱۹زلنسکی، کمدین به این دلیل رئیس جمهور انتخاب شده بود که فردی خارجی بود، کسی که می خواست سیاست را از آلودگی پاک کند، با الیگارشی ها برخورد و در عین حال، با روسیه صلح کند. اما او تحت فشار راست افراطی و واشنگتن، سیاست مخالف را در پیش گرفت. موضوع عضویت در ناتو مجدداً در دستور کار او قرار داده شد و به شدت روی آن فشار وارد کرد. این چیزی است که روسیه به درستی آن را تهدید نسبت به خود می داند. شاید یکی بگوید با این گفته موافق نباشد و بگوید که کشورهایی دیگری هم هستند که با روسیه مرز مشترک دارند و پیش از اوکراین به ناتو پیوسته اند. اما این ها اصل مطلب را کاملآ درک نمی کنند. وضعیت کنونی دقیقاً نتیجه دهه‌ها فشار امپریالیسم غربی برای محاصره روسیه است، که اکنون در حال عقب‌نشینی است.

***

(*) -رسانه‌های غربی اصطلاح “انقلاب رنگی” را برای توصیف جنبش‌های اعتراضی اخیر که دولت را در شماری از کشورها به عقب نشینی واداشت، استفاده می‌کنند.

لینک انگلیسی این ترجمه:

The Ukrainian war: an internationalist class position – IMT Statement
MARXIST.COM
The Ukrainian war: an internationalist class position – IMT Statement
Bookmark the permalink.

© 2021 ، روشنگران همه حقوق محفوظ است.