مضحکه ی دوباره ی قدرت

مضحکه ی دوباره ی قدرت

 

شعیب لعلی ۱۴/۹/۲۰۲۲

تاریخ بشریت از قدرت گیری دوباره گروه ها و طبقات اجتماعی گواه است و چه بسا که دردآور.

” هگل در جایی بر این نکته انگشت گذاشته است که همه ی رویداد ها و شخصیت های بزرگ تاریخ جهان به اصطلاح، دو بار به صحنه می آیند، وی فراموش کرده است اضافه کند که بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت نمایش خنده دار؛ کوسیدیر به جای دانتون، لویی بلان به جای ربسپیر، مونتانی سال های ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۱ به جای مونتانی ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۵، برادر زاده به جای عمو، و در اوضاع و احوالی که دومین روایت هیجدهم برومر در آن رخ میدهد با چنین مضحکه ی روبرو هستيم.

آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند ولی نه آنگونه که دل شان می خواهد، یا در شرایطی که خود انتخاب کرده باشند، بلکه در شرایط داده شده ی که میراث گذشته است و خود آنان به طور مستقیم با آن درگیر اند.بار سنت های گذشته بر مغز شان سنگینی می‌کند.”

نوشته های مارکس در هژدهم برومر است که چون خط زرین و واقعیت های تاریخ بشری بیاد ماندنی و قابل توجه.

امیر دوست محمد پس از جدال ها و ساخت و پافت ها با استعمار گران، باگذاشتن خوشه ی جو، برخلاف آن خوشه ی گندم که بر دستار احمد شاه درانی گذاشته شده بود، بر طبل اختلافات قبیله ی محکمتر کوبید. این امیر در برابر قدرت از دست رفته ی درانی تاب نیاورد و فرار کرد. امیر شیر علی خان هم به سرنوشتی دچار شد که میبایست فرار کند. امیر جلاد با فرارش به بخارا و ابقایش توسط استعمار انگلیس این مدعا را ثابت می‌کند.

طالبان بر اثر توطئه ی استعمار، امیران عرب و سالار تروریسم منطقه، پاکستان به قدرت رسید. حاکمیت اول طالبان تراژیک بود. تراژدی که حتی نمی شود در شاهنامه ی فردوسی و یا هم داستان های شکسپیر انگلیسی خواند.

به قدرت آودن دوباره ی امیران در افغانستان همان مضحکه ی تاریخ است. آوردن امیر دوست محمد، امیرشیرعلی، عبدالرحمن و طالبان ، به تناوب یک بار جامه ی قبیله و برای بار دوم لباس مذهب بر تن کردند.

این ردا ها بر تن این امیران گشادی می‌کند، مردم باید این لباس را از تن شان برون بیاورند.

شعیب لعلی ۱۴/۹/۲۰۲۲

Bookmark the permalink.

© 2021 ، روشنگران همه حقوق محفوظ است.