نقش هنر در پیشرفت جامعه

نقش هنر در پیشرفت جامعه

نویسنده نیلوفر پویا
هنر یکی از نمودهای شگفت‌انگیز و سازنده‌ی حیات بشری است که همواره از دیدگاه‌های مختلف بررسی شده است. هنر باید رهایی‌بخش انسان از جهالت و هدایت‌گر او به سوی پیشرفت و ترقی باشد.
هنر را میتوان چنین تعریف کرد: هنر یک فعالیت انسانی و عبارت از این که فردی آگاهانه و به یاری علایم مشخصه ظاهری، احساساتی را که خود تجربه کرده، آن را به دیگران انتقال دهد. به طوری که آنها این احساسات را درک نمایند و از همان مراحل حسی ای که او گذشته، بگذرند. یعنی انسان ها با دیدن اشیای مادی، مراحل حسی را تجربه مینمایند و آن را در قالب هنر(رسامی، خطاطی، مجسمه سازی، سنگ تراشی، تیاتر، نمایشنامه و غیره ) به تصویر میکشند. که این گونه احساسات خود را برای جامعه بیان میکنند. هنر در بستر تاریخ ، در تکامل مادی و معنوی انسان نقش مهم و به سزایی داشته است. انسان و هنر تاثیر دو جانبه بالای همدیگر دارند. زیرا این انسان است که با درایت تمام جلوه های هنری را میآفریند. و آثار هنری نیز به مثابهً پدیده های آموزشی غیر مستقیم رول مهمی در انتقال دانایی های عمیق بشر دارد. آثار هنری در واقع پل ارتباطی انسان ها با واقعیت ها است و واقعیت ها را برای تمام اقشار و طبقات جامعه تعلیم یافته یا بیسواد، نادار یا دارا به سهولت قابل درک میسازد.
مخصوصآ امروز که بشر در عصر ارتباطات وارد مرحله ی نوینی در تاریخ تمدن خود شده است، هنر در زندگی بشری نقش بسیار پراهمیتی ایفا میکند و ابزار بسیار کارآمد برای توسعه فر هنگی است. طور مثال یک نقاش ماهر میتواند تصویر یک پدر و مادر فقیر، دردمند و نالان را که از نهایت فقر و بدبختی مجبورند، فرزند دلبند خود را به یک فرد بسیار پولدار که از او هیچ شناختی هم ندارند، و نمیدانند که این فرد با زندگی طفلک چه میکند، صرف به خاطر زنده ماندن او و فرزندا ن خرد سال دیگر شان او را میفروشند، با هنر نقاشی اش برای مردم اش عرضه نماید. و آن را از طریق انترنت و فیس بوک جهانی سازد. این گونه هنرمند میتواند فریاد ملت مظلوم افغان را به گوش جهانیان برسانند.
و یا رسام های ماهر میتوانند پوستر هایی از مردم روستا را بکشند، که در فقر و بدبختی به سر میبرند، و یا تصاویری از مردم فقیر روستا که در زیر پرچم حزبی که از آنها نمایندگی میکند، به پیش میروند به سوی روشنایی آفتاب به امید یک فردای شکوهمند و درخشان. با مشاهده این پوستر ها بیسواد ترین قشر جامعه نیز راه حل نجات شان را تا حدی درک میکنند. همچنان از طریق هنر ریالیستی چون داستان، رمان، شعر، تیاتر، نمایشنامه و غیره ما میتوانیم مشکلات کشور خود و مردم جهان و راه حل آن را بیان کینم، و اگر در شرایط فعلی نتوانیم به هدف خود برسیم، ولی حداقل مکتب هنری میتواند چشم انداز زیبا برای آینده ای بشریت ترسیم نماید. یعنی یک هنرمند میتواند از طریق نقاشی، رسامی، خطاطی، شعر، داستان، رومان و غیره دنیای آرمانی خود را برای نسل های آینده ترسیم نماید و برای آنها یک الگوی خوب باشد. همچنان نسل های آینده از طریق هنر میتوانند با تاریخ کشور خود به خوبی آشنایی پیدا نمایند. طور مثال بت های بامیان، معبد کنشکا در مندیگک سرخ کوتل در شهر مزار شریف، که در آن در یک سنگ به خط میخی نوشته شده کنکشکا بزرگ ترین پادشاه کوشانی ها. که باستان شناسان از کشف این معبد چیز های زیادی را فهمیدند و یا منار های جام هرات و نمونه های بسیاری این گونه در افغانستان و جهان.
نماد های تصویری باید وسیله ای شود برای بیان اندیشه های جدید. طور مثال اگر در کشوری به اثر مبارزات مردم یک حکومت دموکراتیک ، سکیولر و مردم سالار به قدرت آمده است، باید پوستر ها در این دوره حاوی نشانه های تصویری مانند نشان و بیرق این دولت، اعلامیه حکومت جدید و بازسازی کشور در حال صنعت و کشاورزی و نشان دادن فراوانی و رونق باشد. یعنی جلوه های هنری باید بیانگر شرایط و زمان مشخص یک کشور و یا یک دوره باشد.
البته قابل یادآوری میدانیم که یک باور نادرستی که در باره هنر وجود دارد، نظریه هنر برای هنر است. طرفداران این مکتب هیچ رابطه ی بین هنر و اخلاق قایل نیستند و هنرمند را صاحب طرز فکر و عقیده معینی نمیدانند. بلکه رسالت او را تنها در ایجا د زیبایی و انتقال آن از طریق آفرینش های ادبی در دیگران میشناسند. اینان اهمیت اندیشه شناسی، آموزشی و پرداختن هنرمند به نیازمندی های زمان را رد میکنند و معتقد هستند که هنرمند را با جامعه سر و کاری نیست و هیچ مسوولیتی در قبال مردم ندارد.
فاجعه ای که عقیده ای آنها به وجود خواهد آورد این است که هنرمندان که بزرگ ترین سرمایه زندگی بشریت هستند، از متن جامعه بیرون برآیند و در اتاق های در بسته فقط برای عشق و زیبایی و نه چیز دیگر شعر بسرایند، داستان بنویسند، نقاشی و رسامی کنند. و هنرمندان را در قبال جامعه و مردم به کلی سلب مسوولیت نمایند، و هنر را که در واقع پدیده ای است که رهنمای انسان ها از جهالت به سوی نوآوری و روشنی، و رسالت مهمی در اعتلای اندیشه ها و آگاهی انسان ها دارد، در حد یک پدیده به وجود آورنده صرفآ زیبایی و آفرینش جلوه های هنری برای درک زیبایی در دیگران پایین میآورند.

در اخیر موضوعی را که میخواهم یادآور شوم، این است که طرفداران این نظریه شماری آگاهانه و تعدادی هم ناآگاهانه بزرگ ترین خیانت را در حق مردم و جامعه مینمایند. و این گونه نقش این گوهر نایاب را هیچ میسازند. زیرا به قول معروف یک تصویر هزار سخن را بیان میکند.
به امید روزی که مردم جهان نقش هنر را به معنای واقعی آن درک نمایند، و نقش هنر و هنرمند را گرامی بدارند.

Bookmark the permalink.

© 2021 ، روشنگران همه حقوق محفوظ است.