هژمونی آمریکا و خطرات آن
مقاله تحلیلی وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین.
ترجمه مجله هفته
فوریه ۲۰۲۳
فهرست
معرفی
I. هژمونی سیاسی — به رخ کشیدن قدرت
II. هژمونی نظامی — استفاده ناخواسته از زور
III. هژمونی اقتصادی — غارت و استثمار
IV
. هژمونی تکنولوژیک — انحصار و سرکوب
V. هژمونی فرهنگی — اشاعه روایات نادرست
مؤخرة
مقدمه
از زمانی که ایالات متحده پس از دو جنگ جهانی و جنگ سرد به قدرتمندترین کشور جهان تبدیل شد، به راحتی در امور داخلی سایر کشورها مداخله کرده است و به دنبال، حفظ و سوء استفاده از هژمونی، براندازی و سلطه بر آنها بوده است. نفوذ خود را ترویج کرده و عمدا جنگ هایی را به راه انداخت که به جامعه بین المللی آسیب می رساند.
ایالات متحده یک فیلمنامه هژمونیک برای برپایی «انقلاب های رنگی»، دامن زدن به نزاع های منطقه ای، و حتی به راه انداختن جنگ های آشکار تحت عنوان ترویج دموکراسی، آزادی و حقوق بشر ایجاد کرده است. با تکرار ذهنیت جنگ سرد، ایالات متحده به سیاست های بلوکی دامن زده است و به درگیری و تقابل دامن می زند. آنها از مفهوم امنیت ملی بیش از حد استفاده کرده اند، از کنترل صادرات سوء استفاده کرده و تحریم های یک جانبه را علیه دیگران اعمال کرده اند. آنها به طور گزینشی با قوانین بینالمللی و قواعد بینالمللی برخورد کردهاند، از آنها استفاده میکنند یا آنها را نادیده میگیرند، و تلاش میکنند تا قوانینی را اجرا کنند که به نفع خودشان عمل میکند آنهم تحت عنوان حفظ «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» .
هدف این گزارش افشای سوء استفاده از هژمونی سیاسی، نظامی، اقتصادی، مالی، فناوری و فرهنگی ایالات متحده با ارائه حقایق مربوط و جلب توجه بین المللی به خطرات اقدامات ایالات متحده برای صلح و ثبات جهانی و رفاه همه مردم.
I. هژمونی سیاسی — به رخ کشیدن قدرت
ایالات متحده مدتهاست که به نام ترویج دموکراسی و حقوق بشر تلاش می کند کشورهای دیگر و نظم جهانی را با ارزش ها و نظام سیاسی خود شکل داده و منطبق کند.
◆ ایالات متحده بارها در امور داخلی سایر کشورها دخالت کرده است.
ایالات متحده به نام «ترویج دموکراسی» «دکترین نئو مونرو» را در آمریکای لاتین اجرا کرد، «انقلاب های رنگی» را در اوراسیا به راه انداخت و «بهار عربی» را در غرب آسیا و شمال آفریقا تنظیم کرد و هرج و مرج و فاجعه را برای بسیاری از کشورها به همراه آورد.
در سال ۱۸۲۳، ایالات متحده دکترین مونرو را اعلام کرد. در حالی که «آمریکا برای آمریکایی ها» را تبلیغ می کرد، چیزی که واقعا می خواست «آمریکا برای ایالات متحده» بود.
از آن زمان، سیاستهای دولتهای متوالی ایالات متحده در قبال آمریکای لاتین و منطقه کارائیب مملو از مداخلات سیاسی، مداخله نظامی و براندازی رژیم بوده است.
از خصومت ۶۱ ساله اش نسبت به کوبا و محاصره کوبا تا سرنگونی دولت آلنده شیلی، سیاست ایالات متحده در این منطقه بر اساس یک اصل بنا شده است: کسانی که تسلیم شوند موفقند. کسانی که مقاومت می کنند هلاک می شوند.
سال ۲۰۰۳ آغاز پیاپی «انقلاب های رنگی» بود – «انقلاب رز» در گرجستان، «انقلاب نارنجی» در اوکراین و «انقلاب لاله ها» در قرقیزستان.
وزارت امور خارجه آمریکا آشکارا ایفای «نقش محوری» در این «تغییر رژیم» را به عهده داشت.
ایالات متحده همچنین در امور داخلی فیلیپین مداخله کرد و رئیس جمهور فردیناند مارکوس پدر را در سال ۱۹۸۶ و رئیس جمهور جوزف استرادا را در سال ۲۰۰۱ از طریق به اصطلاح «انقلاب های قدرت مردمی» برکنار کرد.
در ژانویه ۲۰۲۳، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، کتاب جدید خود را هرگز یک اینچ را از دست ندهید: مبارزه برای آمریکائی که دوست دارم را منتشر کرد.
او در آن فاش کرد که ایالات متحده برای مداخله در ونزوئلا نقشه کشیده است.
طرح آنها این بود که دولت مادورو را مجبور به توافق با مخالفان کنند، آنها به دنبال سلب تواناییهای ونزوئلا برای فروش نفت و طلا به ارز خارجی بودند، و برای اعمال فشار زیاد بر اقتصاد این کشور و تأثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸ تلاش کردند.
◆ ایالات متحده استانداردهای دوگانه ای را در مورد قوانین بین المللی اعمال می کند.
ایالات متحده با اولویت دادن به منافع شخصی خود، از معاهدات و سازمان های بین المللی کناره گیری میکند و قوانین داخلی خود را مهمتر و بالاتر از قوانین بین المللی طبقه بندی میکند.
در آوریل ۲۰۱۷، دولت ترامپ اعلام کرد که تمام کمک های مالی ایالات متحده به صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA) را به این بهانه که این سازمان » از برنامه سقط جنین اجباری یا عقیم سازی غیرارادی» مدیریت و یا حمایت می کند، قطع می کند.
ایالات متحده دو بار در سالهای ۱۹۸۴ و ۲۰۱۷ از یونسکو خارج شد. در سال ۲۰۱۷، خروج خود را از توافقنامه پاریس در مورد تغییرات اقلیمی اعلام کرد.
در سال ۲۰۱۸، خروج خود از شورای حقوق بشر سازمان ملل را به بهانه «جهت گیری» این سازمان علیه اسرائیل و عدم حمایت مؤثر از حقوق بشر، اعلام کرد. در سال ۲۰۱۹، ایالات متحده خروج خود را از معاهده نیروهای هستهای میانبرد اعلام کرد تا به دنبال توسعه بدون محدودیت سلاحهای پیشرفته باشد.
در سال ۲۰۲۰ اعلام کرد که از معاهده آسمان های باز خارج می شود.
ایالات متحده همچنین با مخالفت با مذاکرات بر سر پروتکل راستیآزمایی کنوانسیون سلاحهای بیولوژیکی (BWC) و ممانعت از راستیآزمایی بینالمللی فعالیتهای کشورها در رابطه با سلاحهای بیولوژیکی، مانعی برای کنترل تسلیحات بیولوژیکی بوده است.
ایالات متحده به عنوان تنها کشور دارای ذخایر تسلیحات شیمیایی، بارها انهدام تسلیحات شیمیایی را به تعویق انداخته و در اجرای تعهدات خود بی میل بوده است. این بزرگترین مانع برای تحقق «دنیای عاری از سلاح های شیمیایی» شده است.
◆ ایالات متحده از طریق سیستم اتحاد خود، بلوک های کوچک را گرد هم می آورد. آنها «استراتژی هند و اقیانوسیه» را در منطقه آسیا-اقیانوسیه تحمیل کرده است، باشگاه های انحصاری مانند پنج چشم، کواد و AUKUS را جمع آوری کرده و کشورهای منطقه را مجبور به موضعگیری و جانبداری میکند. چنین اقداماتی اساساً برای ایجاد تفرقه در منطقه، ایجاد تقابل و تضعیف صلح است.
◆ ایالات متحده خودسرانه در مورد دموکراسی در سایر کشورها قضاوت می کند و روایتی نادرست از «دموکراسی در مقابل استبداد» را برای تحریک بیگانگی، تفرقه، رقابت و تقابل جعل می کند.
در دسامبر ۲۰۲۱، ایالات متحده میزبان اولین «اجلاس برای دموکراسی» بود که با انتقاد و مخالفت بسیاری از کشورها به دلیل تمسخر روح دموکراسی و تقسیم جهان مواجه شد.
در مارس ۲۰۲۳، ایالات متحده دیگرباره میزبان نشست دیگری تخت عنوان «اجلاس سران برای دموکراسی» خواهد بود، که ناموفق خواهد بود و دوباره هیچ حمایتی را جلب نخواهد کرد.
II. هژمونی نظامی — استفاده ناخواسته از زور
تاریخ ایالات متحده با خشونت و اشغالگری مشخص می شود.
از زمانی که ایالات متحده در سال ۱۷۷۶ استقلال خود را به دست آورد، دائماً به دنبال توسعه با زور بوده است: بومیان آمریکا را سلاخی کرد، به کانادا حمله کرد، جنگی علیه مکزیک به راه انداخت، جنگ آمریکا و اسپانیا را تحریک کرد و هاوائی را ضمیمه خود کرده است.
پس از جنگ جهانی دوم، جنگ هایی که توسط ایالات متحده تحریک یا راه اندازی شد شامل جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ خلیج فارس، جنگ کوزوو، جنگ در افغانستان، جنگ عراق، جنگ لیبی و جنگ سوریه میباشد. هژمونی نظامی آمریکا در خدمت هموار کردن راه برای رسیدن به اهداف توسعه طلبانه بکار میآید.
در سالهای اخیر، متوسط بودجه نظامی سالانه ایالات متحده از ۷۰۰ میلیارد دلار فراتر رفته است که ۴۰ درصد از کل بودجه جهان را تشکیل میدهد، یعنی بیش از بودجه مجموع ۱۵ کشور که پس از آمریکا قرار دارند.
ایالات متحده حدود ,۸۰۰ پایگاه نظامی در خارج از کشور دارد و ۱۷۳ هزار سرباز در ۱۵۹ کشور مستقر کرده است.
در کتاب آمریکا تهاجم می کند آمده است: ما تقریباً به هر کشور روی زمین حمله کردهایم یا از طریق نظامی با آنها درگیر شده ایم، ایالات متحده تقریباً با تمام ۱۹۰ کشوری که توسط سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده اند بجز سه کشور جنگیده یا با آنها درگیری نظامی داشته است.
این سه کشور به این دلیل که ایالات متحده آنها را در نقشه پیدا نکرده، «در امان ماندند».
◆ همانطور که جیمی کارتر رئیس جمهور سابق ایالات متحده می گوید، ایالات متحده بدون شک جنگ طلب ترین کشور در تاریخ جهان است.
طبق گزارش دانشگاه تافتس، «معرفی پروژه مداخله نظامی:
مجموعه داده های جدید در مورد مداخلات نظامی ایالات متحده، ۱۷۷۶-۲۰۱۹، «ایالات متحده بین آن سال ها نزدیک به ۴۰۰ مداخله نظامی در سطح جهان انجام داده است که ۳۴ درصد آن در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، ۲۳ درصد در شرق آسیا و اقیانوسیه، ۱۴ درصد در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا،و ۱۳ درصد در اروپا بوده است.
در حال حاضر مداخله نظامی این کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا و جنوب صحرای آفریقا در حال افزایش است.
الکس لو، ستون نویس ساوت چاینا مورنینگ پست، خاطرنشان کرد که ایالات متحده از زمان تأسیس به ندرت بین دیپلماسی و جنگ تمایز قائل شده است.
دولتهای منتخب دموکراتیک را در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در قرن بیستم سرنگون کرد و بلافاصله رژیمهای دست نشانده طرفدار آمریکا را جایگزین آنها کرد.
امروز، در اوکراین، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، پاکستان و یمن، ایالات متحده تاکتیک های قدیمی خود را برای جنگ های نیابتی، کم شدت و هواپیماهای بدون سرنشین تکرار می کند.
◆ هژمونی نظامی ایالات متحده باعث بوجود آمدن فجایع انسانی شده است.
از سال ۲۰۰۱، جنگها و عملیاتهای نظامی که توسط ایالات متحده به نام مبارزه با تروریسم آغاز شد، جان بیش از ۹۰۰ هزار نفر را گرفت که حدود ۳۳۵ هزار نفر از آنها غیرنظامی بودند، میلیونها نفر مجروح شدند و دهها میلیون نفر آواره شدند.
جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ منجر به کشته شدن ۲۰۰ هزار تا ۲۵۹ هزار غیرنظامی از جمله بیش از ۱۶ هزار نفر که مستقیما توسط ارتش ایالات متحده کشته شدند شد و بیش از یک میلیون نفر را بی خانمان کرد.
ایالات متحده ۳۷ میلیون پناهنده در سراسر جهان ایجاد کرده است.
از سال ۲۰۱۲، تعداد پناهندگان سوری به تنهایی ده برابر شده است. بین سالهای ۲۹۱۶ تا ۲۰۱۹، ۳۳۵۸۴ غیرنظامی در نبردهای کشته شدهاند سوریه که ۳۸۳۳ نفر در اثر بمباران ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده کشته شدند که نیمی از آنها زن و کودک بودند.
رسانه (PBS) در ۹ نوامبر ۲۰۱۸ گزارش داد که حملات هوایی نیروهای آمریکایی به رقه تنها به کشته شدن ۱۶۰۰ غیرنظامی سوری منجر شد. جنگ بیست ساله در افغانستان این کشور را ویران کرد.
در مجموع ۴۷ هزار غیرنظامی افغان و ۶۶۰۰۰ تا ۶۹۰۰۰ سرباز و افسر پلیس افغان که هیچ ربطی به حملات ۱۱ سپتامبر نداشتند در عملیات نظامی آمریکا کشته شدند و بیش از ۱۰ میلیون نفر آواره شدند.
جنگ در افغانستان پایه و اساس توسعه اقتصادی را در آنجا ویران کرد و مردم افغانستان را در فقر فرو برد.
پس از «ویرانی کابل» در سال ۲۰۲۱، ایالات متحده اعلام کرد که حدود ۹.۵ میلیارد دلار از دارایی های بانک مرکزی افغانستان را مسدود میکند، اقدامی که به عنوان «غارت محض» تلقی می شود.
در سپتامبر ۲۰۲۲، سلیمان سویلو وزیر کشور ترکیه در یک گردهمایی اظهار داشت که ایالات متحده جنگ نیابتی را در سوریه به راه انداخته، افغانستان را به یک مزرعه تریاک و کارخانه هروئین تبدیل کرده، پاکستان را به آشوب کشانده، و لیبی را در ناآرامی های مدنی بی وقفه رها کرده است.
ایالات متحده برای غارت و بردگی مردم هر کشوری با منابع معدنی هر کاری که لازم باشد انجام می دهد.
ایالات متحده در جنگ نیز روش های وحشتناکی را در پیش گرفته است.
در طول جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ خلیج فارس، جنگ کوزوو، جنگ در افغانستان و جنگ عراق، ایالات متحده از مقادیر زیادی سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی و همچنین بمب های خوشه ای، بمب های سوخت-هوا، بمب های گرافیتی استفاده کرد. و بمب های اورانیوم ضعیف شده، که خسارت زیادی به غیرنظامیان آن مناطق وارد کرد و باعث تلفات بی شمار در میان آنان و آلودگی پایدار محیط زیست شد.
III. هژمونی اقتصادی — غارت و استثمار
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده تلاش هایی را برای راه اندازی سیستم برتون وودز، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی رهبری کرد که همراه با طرح مارشال، سیستم پولی بین المللی را با محوریت دلار آمریکا تشکیل دادند.
علاوه بر این، ایالات متحده همچنین هژمونی نهادی را در بخش اقتصادی و مالی بینالمللی ایجاد کرد که در رأیگیریهاب تاثیر گذار و مهم، قوانین و ترتیبات سازمانهای بینالمللی از جمله «تصویب اکثریت ۸۵ درصدی» و قوانین تجارت داخلی دست به دست کاری به نفع منافع خود میزند.
ایالات متحده با استفاده از موقعیت دلار به عنوان ارز ذخیره بین المللی عمده، اساساً در حال جمع آوری «باج» از سراسر جهان است. و با استفاده از کنترل خود بر سازمان های بین المللی، کشورهای دیگر را مجبور به خدمت به سیاست و استراتژی اقتصاد آمریکا می کند.
◆ ایالات متحده از ثروت جهان از طریق حق داری «سیگنیوراژ» سوء استفاده می کند. یک اسکناس ۱۰۰ دلاری فقط حدود ۱۷ سنت هزینه تولید دارد، اما سایر کشورها برای تهیه آن مجبور بودند به اندازه ۱۰۰ دلار واقعی از کالاهای واقعی را بخرند. بیش از نیم قرن پیش به این نکته اشاره شد که ایالات متحده از امتیازات به حدی برخوردار است و هیچ گونه زحمتی برای دلار خود نمی کشد و از این اسکناس بی ارزش برای غارت منابع و کارخانه های کشورهای دیگر سو استفاده کرد.
◆ هژمونی دلار آمریکا منبع اصلی بی ثباتی و عدم اطمینان در اقتصاد جهانی است. در طول همهگیری کووید-۱۹، ایالات متحده از هژمونی مالی جهانی خود سوء استفاده کرد و تریلیونها دلار به بازار جهانی تزریق کرد و هزینه آن را به سایر کشورها، بهویژه اقتصادهای نوظهور واگذار کرد. در سال ۲۰۲۲، فدرال رزرو به سیاست پولی بسیار آسان خود پایان داد و به افزایش شدید نرخ بهره روی آورد که باعث آشفتگی در بازار مالی بینالمللی و کاهش قابل توجه ارزهای دیگر مانند یورو شد که بسیاری از آنها به پایینترین حد در ۲۰ سال گذشته رسیدند.
در نتیجه، تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه با تورم بالا، کاهش ارزش پول و خروج سرمایه به چالش کشیده شدند.
این دقیقاً همان چیزی بود که جان کانالی، وزیر خزانه داری نیکسون، از خود راضی و در عین حال با دقتی دقیق، گفت: «دلار واحد پول ما است، اما مشکل شما هم هست.»
◆ایالات متحده با کنترل سازمانهای اقتصادی و مالی بینالمللی، قواعد زیادی را برای ارائه کمکهای خود به سایر کشورها ایجاد میکند. به منظور کاهش موانع بر سر راه ورود سرمایه و سفته بازی ایالات متحده، کشورهای دریافت کننده موظفند آزادسازی مالی و باز کردن بازارهای مالی را دنبال کنند تا سیاست های اقتصادی آنها با استراتژی ایالات متحده مطابقت داشته باشد. بر اساس بررسی اقتصاد سیاسی بینالمللی، صندوق بین المللی پول برای کاهش بدهی ۱۳۱ کشور بدهکار از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۴، ۱۵۵۰ برنامه را ارائه کرده که برای اجرای آنها بیشتر از ۵۵۴۶۵ شرط سیاسی اضافی به کشورهای بدهکار تحمیل شده است.
◆ ایالات متحده عمدا مخالفان خود را با اجبار اقتصادی سرکوب می کند. در دهه ۱۹۸۰، ایالات متحده از هژمونی مالی خود علیه ژاپن استفاده کرد و توافقنامه پلازا را با این کشور امضا کرد، این توافقنامه برای از بین بردن تهدید اقتصادی ناشی از ژاپن و کنترل و استفاده از این کشور در خدمت هدف استراتژیک ایالات متحده برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی و تسلط بر جهان بود.
در نتیجه، ارزش ین ژاپن افزایش یافت و ژاپن مجبور شد بازار مالی خود را باز کند و سیستم مالی خود را اصلاح کند. توافقات پلازا ضربه ای جدی به شتاب رشد اقتصاد ژاپن وارد کرد و منجر به چیزی شد که بعدها به «سه دهه از دست رفته» در ژاپن معروف شد.
◆ هژمونی اقتصادی و مالی آمریکا به یک سلاح ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. ایالات متحده با دوبرابر کردن تحریمهای یکجانبه و «صلاحیت حوزه قضایی گسترده» قوانین داخلی مانند قانون قدرتهای اقتصادی اضطراری بینالمللی، قانون پاسخگویی حقوق بشر جهانی Magnitsky، و قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها را وضع کرده است. مجموعه ای از دستورات اجرایی که آنها را برای تحریم کشورها، سازمان ها یا افراد خاص بکار میگیرد.
آمارها نشان می دهد که تحریم های آمریکا علیه نهادهای خارجی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱، ۹۳۳ درصد افزایش یافته است.
دولت ترامپ به تنهایی بیش از ۳۹۰۰ تحریم را اعمال کرده است که به معنای سه تحریم در روز است. تاکنون، ایالات متحده تحریمهای اقتصادی خود را علیه نزدیک به ۴۰ کشور در سراسر جهان از جمله کوبا، چین، روسیه، کره شمالی، ایران و ونزوئلا اعمال کرده یا اعمال میکند که تقریباً نیمی از جمعیت جهان را شامل این تحریم ها میشوند. «ایالات متحده آمریکا» خود را به «ایالات متحده تحریم» تبدیل کرده است.
و «صلاحیت حوزه قضایی گسترده» به چیزی جز ابزاری برای ایالات متحده برای استفاده از ابزار قدرت دولتی خود برای سرکوب رقبای اقتصادی و مداخله در تجارت عادی بین المللی تبدیل شده است.
این یک انحراف جدی از اصول اقتصاد بازار لیبرال است که ایالات متحده مدتهاست به آن افتخار کرده است.
IV. هژمونی تکنولوژیک — انحصار و سرکوب
ایالات متحده با اعمال قدرت انحصاری، اقدامات سرکوب و محدودیتهای فناوری در زمینههای با فناوری پیشرفته، به دنبال جلوگیری از توسعه علمی، فناوری و اقتصادی سایر کشورها است.
◆ ایالات متحده به نام حمایت، مالکیت معنوی را در انحصار خود درآورده است. ایالات متحده با بهره گیری از موقعیت ضعیف سایر کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه، در زمینه حقوق مالکیت معنوی و جای خالی نهادها در زمینه های مربوطه، سودهای زیادی را از طریق انحصار به دست می آورد.
در سال ۱۹۹۴، ایالات متحده موافقت نامه جنبه های مربوط به تجارت حقوق مالکیت فکری (TRIPS) را به پیش برد و روند آمریکایی سازی شده و استانداردهای حفاظت از مالکیت معنوی را در تلاش برای تحکیم انحصار خود در فناوری اجباری کرد.
در دهه ۱۹۸۰، برای مهار توسعه صنعت نیمه هادی ژاپن، ایالات متحده تحقیقات «۳۰۱» را آغاز کرد، قدرت چانه زنی را در مذاکرات دوجانبه از طریق توافق نامه های چند جانبه ایجاد کرد، ژاپن را تهدید کرد که بشکل ناعادلانه ای دست به تجارت میزند، و تعرفه های متقابلی را به این کشور اعمال کرد. ژاپن را مجبور به امضای توافقنامه نیمه هادی آمریکا و ژاپن کرد.
در نتیجه، شرکت های نیمه هادی ژاپنی تقریباً به طور کامل از رقابت جهانی بیرون رانده شدند و سهم بازار آنها از ۵۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش یافت.
در همین حال، با حمایت دولت ایالات متحده، تعداد زیادی از شرکت های نیمه هادی ایالات متحده از این فرصت استفاده کردند و سهم بیشتری از بازار را به دست آوردند.
◆ ایالات متحده مسائل تکنولوژیک را سیاسی می کند، از آنها سلاح می سازد و از آنها به عنوان ابزار ایدئولوژیک استفاده می کند.
ایالات متحده با گسترش بیش از حد مفهوم امنیت ملی، قدرت دولتی خود را بسیج کرد تا شرکت چینی هوآوی را سرکوب و تحریم کند، ورود محصولات هوآوی به بازار ایالات متحده را محدود کرد، عرضه تراشهها و سیستمعاملهای آن را قطع کرد و سایر کشورها را مجبور به ممنوعیت همکاری با شرکت هوآوی برای ساخت شبکه 5G محلی کرد. حتی کانادا را به بازداشت غیرقانونی منگ وانژو، مدیر مالی هوآوی برای نزدیک به سه سال تشویق کرد.
ایالات متحده بهانههای زیادی برای سرکوب شرکتهای با فناوری پیشرفته چینی با رقابت جهانی از خودش اختراع کرده و بیش از ۱۰۰۰ شرکت چینی را در فهرست تحریمها قرار داده است.
علاوه بر این، ایالات متحده همچنین کنترلهایی را بر بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی و سایر فناوریهای پیشرفته اعمال کرده، محدودیتهای صادراتی را تقویت کرده، غربالگری سرمایهگذاری را تشدید کرده، برنامههای رسانههای اجتماعی چینی مانند TikTok و WeChat را ممنوع و سرکوب کرده و در هلند و ژاپن برای محدود کردن صادرات تراشه ها و تجهیزات ی فناوری به چین اعمال نفوذ و لابی گری کرده است.
ایالات متحده همچنین استانداردهای دوگانه را در سیاست خود در مورد متخصصان فناوری مرتبط با چین اعمال کرده است. برای کنار گذاشتن و سرکوب محققان چینی، از ژوئن ۲۰۱۸، اعتبار زمان ویزا برای دانشجویان چینی که در رشتههای خاص مرتبط با فناوری پیشرفته هستند کوتاه کرده است، موارد مکرری رخ داده است که دانشمندان و دانشجویان چینی که برای برنامههای مبادله و تحصیل به ایالات متحده میرفتند. به طور غیرقابل توجیهی اخراج شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و تحقیقات گسترده ای در مورد دانشمندان چینی شاغل در ایالات متحده انجام شده است.
◆ ایالات متحده انحصار تکنولوژیک خود را به نام حفاظت از دموکراسی مستحکم می کند.
ایالات متحده در حال تحکیم انحصار تکنولوژیک خود به نام حفاظت از دموکراسی است. ایالات متحده با تشکیل بلوکهای کوچک فناوری مانند «اتحاد تراشهها» و «شبکه پاک»، فناوریهای پیشرفته را «دموکراسی» و «حقوق بشر» میخواند و مسائل فناوری را به مسائل سیاسی و ایدئولوژیک تبدیل میکند تا بهانههایی برای اختراع محاصره تکنولوژیکی علیه سایر کشورها فراهم کند.
در ماه مه ۲۰۱۹، ایالات متحده از ۳۲ کشور به کنفرانس امنیتی پراگ 5G در جمهوری چک دعوت کرد و پیشنهاد پراگ را در تلاشی برای ممنوع کردن محصولات 5G چینی منتشر کرد.
در آوریل ۲۰۲۰، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مایک پمپئو، «مسیر پاک 5G» را اعلام کرد، طرحی که برای ایجاد اتحاد فناوری در زمینه 5G با شرکای مرتبط با ایدئولوژی مشترک آنها در مورد دموکراسی و نیاز به محافظت از «امنیت سایبری» طراحی شده است.
اقدامات، در اصل، تلاش ایالات متحده برای حفظ هژمونی تکنولوژیکی خود از طریق اتحادهای تکنولوژیکی است.
◆ ایالات متحده با انجام حملات سایبری و استراق سمع از هژمونی تکنولوژیک خود سوء استفاده می کند. ایالات متحده مدتهاست که به عنوان «امپراتوری هکرها» بدنام بوده است که به دلیل اقدامات گسترده دزدی سایبری در سراسر جهان مورد سرزنش قرار گرفته است.
همه نوع ابزاری برای اعمال حملات سایبری و نظارت فراگیر دارد، از جمله استفاده از سیگنال های ایستگاه پایه آنالوگ برای دسترسی به تلفن های همراه برای سرقت اطلاعات، دستکاری برنامه های تلفن همراه، نفوذ به سرورهای ابری و سرقت از طریق کابل های زیر دریا. این لیست ادامه دارد.
نظارت ایالات متحده بدون تبعیض است. همه می توانند هدف نظارت آن باشند، خواه رقیب یا متحد، حتی رهبران کشورهای متحد مانند آنگلا مرکل صدراعظم سابق آلمان و چندین رئیس جمهور فرانسه.
نظارت سایبری و حملاتی که توسط ایالات متحده انجام می شود مانند «Prism»، «Dirtbox»، «Irritant Horn» و «Telescreen Operation» همگی گواه این است که ایالات متحده متحدان و شرکای خود را از نزدیک زیر نظر دارد.
چنین استراق سمع از متحدان و شرکا قبلاً موجب بوجود آمدن خشم جهانی شده است. جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکی لیکس، وب سایتی که برنامه های جاسوسی ایالات متحده را افشا کرده است، گفت: «از یک ابرقدرت جاسوسی جهانی انتظار نداشته باشید که با افتخار یا احترام عمل کند. تنها یک قانون وجود دارد: هیچ قانونی وجود ندارد.»
V. هژمونی فرهنگی — اشاعه روایات نادرست
گسترش جهانی فرهنگ آمریکا بخش مهمی از استراتژی خارجی آن است. ایالات متحده اغلب از ابزارهای فرهنگی برای تقویت و حفظ هژمونی خود در جهان استفاده کرده است.
◆ ایالات متحده ارزش های آمریکایی را در محصولات خود مانند فیلم ها گنجانده است. ارزشها و سبک زندگی آمریکایی محصولی مرتبط با فیلمها و برنامههای تلویزیونی، نشریات، محتوای رسانهای و برنامههای مؤسسات فرهنگی غیرانتفاعی با بودجه دولتی است.
بنابراین فضای فرهنگی و افکار عمومی را شکل می دهد که در آن فرهنگ آمریکایی حاکم است و هژمونی فرهنگی را حفظ می کند.
جان یما، محقق آمریکایی، در مقاله خود با عنوان آمریکایی شدن جهان، سلاح های واقعی در گسترش فرهنگی ایالات متحده را افشا کرد:
هالیوود، کارخانه های طراحی تصویر در خیابان مدیسون و خطوط تولید شرکت ماتل و کوکاکولا.
وسایل نقلیه مختلفی وجود دارد که ایالات متحده برای حفظ هژمونی فرهنگی خود از آنها استفاده می کند. فیلم های آمریکایی بیشترین استفاده را دارند. آنها اکنون بیش از ۷۰ درصد از سهم بازار جهان را به خود اختصاص داده اند.
ایالات متحده به طرز ماهرانه ای از تنوع فرهنگی خود برای جذب قومیت های مختلف استفاده می کند. وقتی فیلمهای هالیوود در جهان منتشر و به اکران در می آیند، ارزشهای آمریکایی را که به آنها گره خورده است تبلیغ می کنند و فریاد میزنند.
◆ هژمونی فرهنگی آمریکا نه تنها خود را در «مداخله مستقیم»، بلکه در «نفوذ رسانه ای» و به عنوان «شیپوری برای جهان» نشان می دهد.
رسانههای غربی تحت سلطه آمریکا نقش مهمی در شکلدهی افکار عمومی جهانی به نفع دخالت آمریکا در امور داخلی سایر کشورها دارند.
دولت ایالات متحده به شدت تمام شرکت های رسانه های اجتماعی را سانسور می کند و از آنها اطاعت می کند.
شبکه فاکس بیزینس گزارش داد، ایلان ماسک، مدیرعامل توییتر در ۲۷ دسامبر ۲۰۲۲ اعتراف کرد که تمام پلتفرم های رسانه های اجتماعی با دولت ایالات متحده برای سانسور محتوا همکاری می کنند.
افکار عمومی در ایالات متحده در معرض مداخله دولت برای محدود کردن همه اظهارات نامطلوب است. گوگل اغلب صفحات را انتقادی را کم دید و ناپدید می کند. وزارت دفاع آمریکا رسانه های اجتماعی را دستکاری می کند.
در دسامبر ۲۰۲۲، The Intercept، یک وبسایت مستقل تحقیقاتی ایالات متحده، فاش کرد که در ژوئیه ۲۰۱۷، ناتانیل کاهلر، مقام فرماندهی مرکزی ایالات متحده، به تیم سیاست عمومی توییتر دستور داد تا حضور ۵۲ حساب عربی زبان را در فهرستی که او ارسال کرده بود، در اولویت و در معرض دید بیشتر قرار دهد.یکی از این شش مورد به توجیه حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در یمن اختصاص داشت، از جمله ادعا میکرد اینکه حملات پهپاد ها دقیق بوده و آنها فقط تروریست ها را کشته اند، نه غیرنظامیان. به دنبال دستور کاهلر، توییتر آن حسابهای عربی زبان را در «لیست سفید» قرار داد تا پیامهای خاصی را تقویت کند.
◆ایالات متحده استانداردهای دوگانه ای را در مورد آزادی مطبوعات اعمال می کند.
رسانه های دیگر کشورها را به شیوه های مختلف به طرز وحشیانه ای سرکوب و ساکت می کند. ایالات متحده و اروپا از انتشار و پخش رسانه های اصلی روسی مانند راشا تودی و اسپوتنیک به کشورهایشان جلوگیری می کنند.
پلتفرم هایی مانند توییتر، فیسبوک و یوتیوب آشکارا حساب های رسمی روسیه را محدود می کنند. نتفلیکس، اپل و گوگل کانال ها و اپلیکیشن های روسی را از سرویس ها و فروشگاه های اپلیکیشن خود حذف کرده اند. سانسور شدید و بیسابقهای بر محتوای مرتبط با روسیه اعمال میشود.
◆ایالات متحده از هژمونی فرهنگی خود برای تحریک «تکامل صلح آمیز» در کشورهای سوسیالیستی سوء استفاده می کند. رسانه های خبری و لباس های فرهنگی را با قصد هدف قرار دادن کشورهای سوسیالیستی راه اندازی می کند.
مبالغ هنگفتی از بودجه عمومی را برای حمایت از نفوذ ایدئولوژیک آنها به شبکههای رادیویی و تلویزیونی سرازیر میکند و این بلندگوهای رسانه ای، کشورهای سوسیالیستی را به دهها زبان روز و شب با تبلیغات تحریکآمیز بمباران میکنند.
ایالات متحده از اطلاعات نادرست به عنوان نیزه ای برای حمله به سایر کشورها استفاده می کند و یک زنجیره صنعتی در اطراف آن ایجاد کرده است: گروه ها و افرادی وجود دارند که داستان می سازند و آنها را در سراسر جهان برای گمراه کردن افکار عمومی با حمایت منابع مالی تقریباً بی حد و حصر عرضه و منتشر می کنند.
جمع بندی و کلام پایانی
در حالی که یک هدف عادلانه حمایت گسترده ای را برای مدافعان خود به ارمغان می آورد، یک هدف ناعادلانه، کسانی را که آن را دنبال می کنند به طرد شدن محکوم می کند.
شیوه های سلطه جویانه، عادات برتری طلبانه و ظالمانه استفاده از قدرت برای ترساندن ضعیفان، غارت دیگران با استفاده از خشونت و مزاحمت، و انجام بازی های حاصل جمع صفر، آسیب بزرگی به همراه خواهد داشت.
روند تاریخی به سوی صلح، توسعه، همکاری و منافع متقابل توقف ناپذیر است. ایالات متحده از قدرت خود برای زیر پا نهادن حقیقت و نادیده گرفتن قانون در خدمت منافع خود استفاده کرده است.
این اقدامات سلطه جویانه یکجانبه، خودخواهانه و واپس گرایانه با انتقاد و مخالفت شدید جامعه بین المللی مواجه شده است.
لازم است کشورها به یکدیگر احترام بگذارند و به عنوان شرکای برابر با یکدیگر رفتار کنند.
کشورهای بزرگ باید بر اساس جایگاه خود رفتار کنند و در اجرای مدل جدید روابط بین دولتی بر اساس گفتگو و مشارکت به جای تقابل و بلوک بندی پیش قدم شوند.
چین با هر شکلی از هژمونیسم و سیاست قدرت طلبانه مخالف است و از مداخله در امور داخلی سایر کشورها خودداری می کند. آمریکا باید نگاهی جدی به خود داشته باشد. آنها باید به طور انتقادی اعمال خود را بررسی کنند، تکبر و تعصب خود را کنار بگذارند، و اعمال سلطه جویانه، برتری جویی و قلدرانه خود را کنار بگذارند.